میزان تولید فولاد در جهان، حدود دو میلیارد تن در سال است که 50 درصد آن، متعلق به کشور چین و باقیمانده آن در اختیار سایر کشورهای جهان است. ایران با حدود 30 میلیون تن تولید فولاد در سال، اکنون در جایگاه دهم تولیدکنندگان برتر جهان قرار دارد؛ این در حالی است که ظرفیت نصب شده در داخل، بالغ بر 40میلیون تن در سال است که به دلایل مختلف، این مهم محقق نشده است. یکی از موانعی که در این مسیر وجود دارد، ظرفیتهای کلی مرتبط با تامین زیرساختهای لازم به شمار میآید. فولادسازان داخلی با محدودیت برق در روزهای گرم سال و با محدودیت گاز در روزهای سرد سال مواجه هستند و این محدودیتها، منجر به عدم تحقق تولید 40 میلیون تنی فولاد در کشور شده است. همچنین کمبود مواد اولیه، چالش مهم دیگری محسوب میشود که تاثیر بسزایی در این زمینه داشته است. فولادسازانی که از زنجیره کامل تولید برخوردار نیستند، به طور معمول در تامین مواد اولیه خود به صنایع بالادستی وابسته هستند که این امر میتواند هم در تامین گندله و هم آهن اسفنجی باشد. از سوی دیگر، کمبود نقدینگی و همچنین سرمایه در گردش باعث شده است تا واحدهای تولیدی که باید مواد اولیه مورد نیاز خود را به صورت پیشپرداخت تامین کنند، قادر به اجرای این مهم نشوند که این مسئله نیز یکی دیگر از دلایل عدم تحقق تولید ظرفیت کامل تولید فولاد کشور است. این در حالی است که اگر فولادسازان با محدودیت تامین برق و گاز مواجه نبودند، بدون شک میتوانستیم تولید 35 تا 36 میلیون تن فولاد در سال را محقق سازیم. همچنین یک سری واحدهای فولادسازی جدید نیز در حال ساخت هستند که اگر این واحدها نیز وارد مدار تولید شوند، با مشکل تامین مواد اولیه در آینده نزدیک مواجه خواهند شد؛ چراکه زنجیره فولاد کشور از ابتدا تا انتهای زنجیره به صورت متوازن رشد نکرده است. در برههای از زمان، در حالی با محدودیت تامین گندله مواجه بودیم که واحدهای احیا مستقیم به سرعت احداث و ظرفیتهای جدیدی در این بخش شکل میگرفت اما در واقع واحدهای بالادستی با عدم تکمیل ظرفیت مواجه بودند. در حال حاضر همین مسئله برای آهن اسفنجی نیز شکل گرفته است و در حالی با کمبود آهناسفنجی مواجه هستیم که مازاد نیاز گندله در سطح بازار وجود دارد. عدم توازن در زنجیره فولاد، چالشی است که همواره با آن مواجه بودهایم و در ادامه نیز خواهیم بود که بر همین اساس، خلاء یک مدیریت واحد جهت ایجاد توازن از ابتدا تا انتهای زنجیره به شدت احساس میشود. با توجه به تولید حدود 30 میلیون تن فولاد در کشور و نیاز 17 تا 18 میلیون تنی واحدهای داخلی به آن، حدود 12 تا 13 میلیون تن مازاد بر نیاز داخل وجود دارد که باید در بازارهای صادراتی عرضه شود و این مهم نیز تحقق یافته است. در همین راستا، یک سری محدودیتها و موانع برای واحدهای فولادی با وضع برخی بخشنامهها و قوانین بازدارنده ایجاد شده است که خوشبختانه این موانع در روزهای پایانی مهر ماه 1401 با اعلام وزارت صمت، رفع و صادرات محصولات فولادی آزاد شد. البته لازم به ذکر است که رفع محدودیتهای صادراتی نباید به صورت موقتی باشد و باید برنامهریزیری جامع و بلندمدت برای آن در نظر گرفته شود؛ چراکه از یک سو صادرات، یک فرایند پیچیده محسوب میشود و از سوی دیگر، فولاد با سایر محصولات تولیدی اعم از غذایی و کشاورزی متفاوت است که بر همین اساس ضرورت دارد برنامهریزی مدونی برای صادرات محصولات فولادی به ویژه شمش که خوراک واحدهای نوردی است، داشته باشیم. ثبات در قوانین و مقررات، مقوله مهمی است که در این زمینه باید به آن توجه شود؛ چراکه وضع قوانین خلقالساعه در این حوزه باعث خواهد شد بازارهای صادراتی را که به دشواری حاصل شده است، به راحتی از دست بدهیم و برگشت به بازارهای هدف، زمانبر و هزینهبر نیز خواهد بود. ثبات در قوانین باعث خواهد شد که ظرفیت بالقوه موجود در صنعت فولاد که حدود 10 میلیون تن است، به بالفعل تبدیل شود و در ادامه میتوانیم حضور موفقی در بازارهای صادراتی داشته باشیم؛ چراکه این مهم منجر به اشتغالزایی و در ادامه ارزآوری بیشتری به کشور خواهد شد. باید توجه داشت که یک سری مشکلات در زمینه قیمتگذاری و همچنین نحوه عرضه محصولات فولادی در بورس کالای ایران وجود دارد که امید است مسئولان ذیربط در وزارت صمت و همچنین ستاد تنظیم بازار اقدامات لازم را در این زمینه انجام دهند. خوشبختانه اصلاح مشکلات موجود آغاز شده است و امید است در آینده شاهد تعادل عرضه و تقاضا در سطح بازار باشیم. در پایان باید گفت با توجه به رشد و پیشرفت تکنولوژی و تولید انواع فولاد هایتک در بازارهای جهانی، ضرورت دارد که واحدهای کوچک فولادی متناسب با تجهیزات و ماشینآلات موجود در خطوط تولید خود در راستای تولید فولاد کیفی با ارزش افزوده بیشتر حرکت کنند. از سوی دیگر، فولادسازان شاخص و برجسته کشور باید مسئولیت و راهبری تولید فولادهای خاص و هایتک را بر عهده بگیرند تا ضمن تامین عمده نیاز بازارهای داخلی که همان فولادهای ساختمانی است، بتوانیم با اصلاح خطوط تولید و بهروزرسانی دانش و تکنولوژی مورد استفاده در راستای تولید فولادهای خاص همچون زنگنزن و ضدزنگ با ارزش افزوده بالا قدم برداریم. همچنین ضروت دارد سرمایهگذاریهای لازم جهت تولید این محصولات صورت پذیرد تا ضمن صادرات فولاد مازاد نیاز داخل، حضور موفقی در بازارهای صادراتی فولادهای خاص با ارزش افزوده بیشتر داشته باشیم.